محسن ( تحصیلات : سیکل ، 18 ساله )

با سلام
امروز با این سایت آشنا شدم سوال من این بود لطفاً جواب بدین
آیا عاشق شدن به یک دختر گناه است لطفا توضیح دهید (مهمه)


مشاور (sayed mojtaba navab)

با عرض سلام و آرزوی بهرمندی از نیروی بیکران مهر و محبت الهی ، خدمت کاربر گرامی! مولانا در مثنوی معنوی اش می فرماید: عشق هایی کز پی رنگی بود----عشق نبود عاقبت ننگی بود. یعنی اگر پایه و اساس عشق عقل و منطق و تتدبر باشد حتما یک عمر دوام دارد و به نتیجه ای جچز سعادت دو دنیا نمی رسد و اگر هم اتفاقی کسی عاشق شد و بعد با تدبر دید که با اصول عقل و منطق و تدبر و تامل می خواند و ادامه داد خوبست و اما به امار طلاق ها بنگرید تا عاقبت عشق و احساسات زودگذر سن جوانی را ببینید.......... و اما بعد :يكي از نعمتهايي كه خداوند متعال از طريق مكتب اسلام به بشر عنايت فرموده، نعمت آزادي است كه قابل مقايسه با آزادي و تمدن عصر حاضر(غرب) نيست. پيام قرآن، آزادي از هر قيد و بند و عبوديتي، جز عبوديت خداوند متعال است و اين، معنايي وسيع دارد كه هر كس به سنت و سيرة عملي اسلام دقت كند، و آن را با سيره ظلم و زوري كه تمدن غرب در بين افراد جامعه و طبقات آن اعمال ميكند، مقايسه نمايد، به خوبي درك ميكند كه اسلام، بشر را آزاد و تمدن غرب او را اسير هوا و هوس و جاهطلبيها كرده است.(برگرفته از تفسير الميزان، علامه طباطبايي;، ج 4، ص 119 ـ 121، مؤسسه الاعلمي، بيروت.) دين مبين اسلام، نيازها و غرايز انسان را به صورت قانونمند و معقول به سوي روشهاي صحيح، راهنمايي و با هر عاملي كه به شخصيت و كرامت انسان ضربه بزند، مقابله كرده است. از جملة غرايز طبيعي انسان، خواستة جنسي اوست كه دين اسلام در بين مكتبهاي مختلف، روشي معتدل و معقول براي هدايت اين غريزه ـ به راه صحيح و درست ـ ارايه كرده است. برخي، با اين غريزه طبيعي انسان، به افراط رفتار كردهاند تا جايي كه به كمونيسم و آزادي بيقيد و بند جنسي تن دادهاند. عدهاي نيز در برخورد با اين غريزه راه تفريط و رياضت را پيش گرفته، در دام رهبانيت مسيحي و هندويسم گرفتار شدهاند. دين مقدس اسلام، در رفتار با اين خواسته جنسي، به انسانها دستور داده كه تحت شرايط و قوانيني ازدواج كنند; بنابراين تمايلها و روابط قانونمند را پذيرفته و روابطي را كه بر اساس مسايل شرعي نبوده و حدود الهي در آن رعايت نشود، حرام و ممنوع دانسته است. دختر و پسر جوان نيز وقتي ميتوانند با همديگر روابط داشته باشند كه تحت شرايط و ضوابط شرعي و قانوني باشد; به عنوان نمونه، قرآن پس از آن كه برخي از زنان را كه ازدواج با آنها جايز است بيان ميكند، در ادامه ميفرمايد: "إذآ ءاتيتموهنّ أجورهنّ محصنين غير مسـَفحين و لامتّخذيَّ أخدان و مَن يكفر بالإيمـَن فقد حبط عمله و هو في الأخرة مِن الخـَسرين; (مائده، 5) و ]ازدواج با زنان گفته شده جايز است...[ به شرط آن كه مهريه آنان را بدهيد; در حالي كه خود پاكدامن باشيد نه زناكار و نه آن كه زنان را دوست پنهاني خود بگيريد و هر كس در ايمان خود شك كند قطعاً عملش تباه و در آخرت از زيانكاران است.(ر.ك: تفسير الميزان، همان، ج 10، ص 358 ـ 360 / نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مرتضي مطهري; و... .) قرآن، در ابعاد مختلف به مسأله روابط زن و مرد پرداخته كه ميتوان به چند مورد كلي اشاره كرد: الف) ـ احكام نگاه كردن زن و مرد نامحرم به يكديگر; ـ سفارش به رعايت حيا و عفت و پاكدامني; ـ رعايت حفظ حجاب; ـ نشان ندادن زينتها به نامحرم; قرآن، در دو آية 31 و 32 سورة نور، توجه مردان و زنان را به اين نكات جلب ميكند و ميفرمايد: زن و مرد مؤمن بايد از نگاه به نامحرم بپرهيزند; يعني از مشاهده تمام آنچه نگاه به آنها حرام است، چشم برگيرند و بايد حيا، عفت و پاكدامني خود را در همة زمينهها حفظ كنند. به زنان مؤمن به خصوص ميفرمايد: حجاب خود را، حتي در مورد زينتها، حفظ كنند، و مقنعة خود را بر سينة خود افكنند ]تا گردن و سينه با آن پوشانده شود[. در آيه 20 سورة مؤمن ميفرمايد: او ]خداوند[ از خيانت چشمها آگاه است و از آنچه در سينهها پنهان است ـ از قصد و غرضها ـ خبر دارد. از اين آيه نيز ممنوع بودن نگاه به نامحرم استفاده شده است.(تفسير نمونه، آيتالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 14، ص 435 ـ 454 و ج 20، ص 62 ـ 66.) ب) در مورد راه رفتن ميفرمايد: زنان نبايد هنگام راه رفتن پاهاي خود را چنان به زمين بكوبند كه صداي خلخالهايشان به گوش رسد. (نور، 32) اسلام تا اين حدّ در مورد حفظ عفت عمومي حساس است و از عوامل ديگري كه به آتش شهوت جوانان دامن ميزند، برحذر ميدارد. قرآن، در اين خصوص قضيه دختر حضرت شعيبغ را نقل ميكند; آنگاه كه يكي از دختران شعيب به طرف موسيغ براي ابلاغ پيام پدر آمد; او با نهايت حيا گام بر ميداشت. نتيجه اينكه زنان مسلمان نيز بايد در راه رفتن حيا داشته باشند. ابوالفتوح رازي رواياتي را آورده مبني بر اينكه دختر شعيب براي راهنمايي از پيش رو حركت ميكرد و موسي از پشت سرش و چون باد به لباس دختر ميوزيد ممكن بود بدنش ديده شود و حيا و عفت موسي اجازه نميداد چنين شود، به دختر گفت: من از جلو ميروم. بر سر دو راهيها و چند راهيها مرا راهنمايي كن. معلوم ميشود مردان هم بايد در راه رفتن حيا داشته باشند.(اقتباس از تفسير نمونه، ج 16، ص 54 ـ 59.) ج) سخن گفتن با نامحرم: قرآن در آيه 32 احزاب، به زنان پيامبر9 سفارش ميكند كه: شما نبايد با نامحرم طوري سخن بگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند; بلكه به هنگام سخن گفتن، جدي باشيد و به طور معمولي سخن بگوييد و همچون زنان كم شخصيت كه با تعبيرات تحريك كننده سخن ميگويند، نباشيد. شما بايد به صورت شايستهاي كه مورد رضاي خدا و پيامبر و توأم با حق و عدالت است، حرف بزنيد زنان امت پيامبر هم به آن حضرت منسوب هستند و قطعاً اين احكام شامل آنها نيز ميشود.(تفسير نمونه، ج 16، ص 287 ـ 289.) ح) زنان نبايد در معرض ديد مردان نامحرم قرار بگيرند. باز قرآن در مورد زنان پيامبر ميفرمايد: شما در خانههاي خود بمانيد، و همچون جاهليت نخستين، در ميان جمعيت ظاهر نشويد و اندام و وسايل زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد. اين دستور قطعاً خطاب به همة زنان امت رسولالله است.(تفسير نمونه، ج 16، ص 290، ذيل آيه 33 احزاب.) قرآن در اين باره مي‏فرمايد: "قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم... و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن...؛(1) به مردان مؤمن بگو: چشم خود را از گناه بپوشند و شهوت خود را كنترل كنند. اين براي آنان بهتر و پاكيزه‏تر است، و به زنان مؤمنه بگو: چشمشان را از مرد نامحرم بپوشند وشهوت خود را حفظ كنند و زينت خود را در برابر نامحرم ظاهر نكنند". چشمي كه به نامحرم نگاه كند، به تعبير قرآن چشم خائن است: "يعلم خائنة الأعين و ما تخفي الصدور؛(2) خدا چشم‏هاي خائن و آنچه را كه در دل‏ها مي‏گذرد مي‏داند". از پيامبر(ص) نقل شده است: "من ملأ عينه من حرام ملاءاللَّه عينه يوم القيامة من النّار إلاّ أن يتوب و يرجع؛(3) هر كس چشمش را از نگاه‏هاي حرام پر كند (زياد نگاه كند) خداوند آن چشم را از آتش پر خواهد كرد مگر اين كه توبه كند". از طرفي پوشاندن چشم از حرام باعث حلاوت و شيريني عبادت انسان مي‏شود، يعني مزد چشم پوشي از حرام اين است كه خداوند شيريني عبادت را به او مي‏چشاند و نماز و عباداتش را قبول مي‏گرداند. پيامبر(ص) فرمود: "نگاه كردن به نامحرم تيري مسموم از تيرهاي شيطان است. هر كس خود را از آن حفظ كند، در عوض ايمان و لذّت ايمان را به او مي‏چشانم". در روايت ديگر هست: "لذت عبادت را به او مي‏چشانم" و روايت ديگر مي‏گويد: "با چشم پوشي خداوند زوجه‏اي از حورالعين را به عقد او در مي‏آورد".(4) اما بايد دانست كه اگر نگاه انسان ناخواسته و بدون قصد باشد، عمل حرامي مرتكب نشده است، ولي اگر دوباره نگاه كند يا چشم به او بدوزد، نگاهش حرام خواهد بود. همين طور در مورد شنيدني‏ها بايد گوش را از شنيدني‏هاي حرام مانند شنيدن غيبت يا استماع موسيقي‏هاي حرام حفظ كرد، ولي اگر ناخود آگاه و بدون توجه باشد، حرام نيست. براي دوري از نگاه و استماع حرام بايد تصميم جدّي بر ترك گناه گرفت و از شرّ چشم و گوش و زبان به خدا پناه برد و همواره مواظبت بر آن‏ها كرد تا مرتكب حرام نشوند. اين عمل را علماي عرفان "مراقبت" مي‏نامند، يعني انسان مؤمن همواره مراقب خود است كه گناهي انجام ندهد. در صورتي كه چشم به نامحرم افتاد، خداوند بزرگ و نظارت او را بر اعمال انسان و حساب رسي قيامت را بايد به ياد آورد. مطالعه كتاب هايي كه در مورد نعمت‏هاي بهشت و عذاب‏هاي اخروي نوشته شده مانند پيام قرآن آيت اللَّه مكارم شيرازي، ج 6 توصيه مي‏شود. و مثلا حديثي كه مي‏گويد زناي چشم نگاه به نامحرم است، پيشگيري از گناه است؛ يعني انسان بدون مقدمه به عمل منافي با عفت مبتلا نمي‏شود بلكه اول نگاه مي‏كند و به دنبال آن دل و فكر انسان متوجه نامحرم مي‏شود، و اگر بر نفس خود مسلّط نشود، به زنا آلوده مي‏شود؛ لذا اسلام براي اين كه از همان قدم اول جلوي گناه را بگيرد، مي‏فرمايد: زنا و ياهر گناه ديگر مراتب و درجاتي دارد كه تدريجا به مرحله نهايي منجر مي‏شود؛ بنابراين مؤمن بايد قدم اول را برندارد، تابه مراحل بعدي كشيده نشود. در حديث ديگري آمده است: نگاه به نامحرم به منزله تير مسمومي از تيرهاي شيطان است و چه بسا يك نگاه باعث اندوه و پشيماني يك عمر شود. بلي مرحله نهايي زنا تماس و دخول است، اما چون تا مقدمات و نگاه به نامحرم نباشد، كار به آن جا نمي‏رسد، لذا از نگاه به نامحرم به عنوان عمل شنيع زنا ياد شده است و الاّ اين طور نيست كه اگركسي نگاه به نامحرم كرد حدّ زنا كار بر او جاري شود و يا اگر منجر به زنا نشد، گناه زنا كار در نامه عملش نوشته شود. درمورد زنا و لواط بدون دخول، حد آن دو جاري نمي‏گردد، ولي ارتباط بدني ـ بدون دخول ـ حد مخصوص خود رادارد. پي نوشت ها: 1. نور (34) آيه 30 و 31. 2. مؤمن(40) آيه 19. 3. ميزان الحكمة، عنوان 3888، به نقل از بحار، ج 76، ص 334. 4. همان، عنوان 3889. برای مولایمان حضرت حجه ع دعا کنیم تا ایشان هم د رحقمان دعای خاص بفرمایندو یاریمان نمایند......... ان شاء الله خوشبخت و سعادتمند باشید!